همیشه ازش میترسمازینکه ازم عصبانی شه مثل سگ وحشت دارموقتی سرم داد میزنه تا چند روز آینده قلبم میزنه و به این فکر میکنم که روزگارمو چجوری قراره بخاطر کوچکترین خطایی سیاه کنه...همیشه...در همه ی زمان ها چیزایی وجود داره که بتونه به وسیله اونا روزگار منو سیاه کنهبهم زجر بده و خاکستر نشینم کنه...اون از همه ابزار برای شکنجه من از بچگی استفاده کردهاما گاهی درست بعد ازینکه سرم داد زد و به خودم اومدم دیدم دارم سکته میکنم که قراره چه سرنوشتی داشته باشم یهو به خودم نهیب میزنم که مگه بیشتر ازینم ممکنه آزارت بده؟دیگه میخواد چیکار کنه که نکردهاما چرا این آب هیچ وقت از سر من نمیگذره؟خسته امهمیشه باید تو زندگیم از کسی بترسمبترسم که با هر قدمی که برمیدارم روزگارم سیاه بشه...تف به این روزگاه که هروزش بالاتر از سیاهی رنگی میشه.... جهنم جان...
ادامه مطلبما را در سایت جهنم جان دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : jahanamjaan بازدید : 40 تاريخ : جمعه 9 دی 1401 ساعت: 17:09